معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 19 روز سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

معراج میترسهههه

چند روز که متوجه شدم قند و عسل مامانی میترسه . آخه تو خونه هرجا که میرم دنبالم میاد ، براش که کارتون میذارم دسته منو میگیره میگه اَیین اَیین (یعنی زمین بشین تا من نگاه کنم ) نمیدونم چیکار کنم ؟؟ فندوق مامانی کلی کلمه یاد گرفته.البته بازم میگم همه کلمات رو میگه ولی دست و پا شکسته. که همین باعث شیرین زبونیش میشه ،فقط بلد نیست جمله سازی کنه هَرا   : خراب پایه : پاره اَیا : سلام دوده : گوجه هیل : فیل ق تی : قرتی دُهتر :دختر میگم بابا مجتبی کجا ؟ رفته میگه : کا : کار اومه :اومد پیشی چی میگه ؟ میووووووووو  میووووووووو داغ : داغ اِننا : النا ( اسم عروسکش) حمو : ...
27 شهريور 1391

بهونه بودن مامانی

عزیز دلم گل مامانی این روزا خیلی اذیت میکنی خیلی شیطونی میکنی ولی نمیدونم چرا هر چقدر اذیتت بیشتر میشه بیشتر از قبل دوستت دارم خدایا ممنونم که پسری سالم به من دادی هیچ وقت در خودم نمیدیدم که بتونم ازار و اذیت بچه رو تحمل کنم ولی باید به قدرت خدا ایمان داشت ... و همینه حس مادر بودن . انقد شیرین زبونی میکنی که تمام خستگی از تنم بیرون میاد. مثلا چند روز پیش از تلویزیون شندی پیتزا تا وقتی که بابایی باد میگفتی : دیدا دیدا   وهمین بهونه ای شد که رفتیم بیرون و شام دیدا(پیتزا) خوردیم. باید بگم که پاتوق من و بابایی از اول ازدواجمون کافی شاپ پسر خاله بودو مثل اینکه برای شما هم داره خاطره انگیز میشه  قربون هیکل قشنگت بشم ... چه...
25 شهريور 1391

18 ماهگیت مبارک

پسر عزیزم قند عسلم امروز 17 ماهگی رو تمام کردی و وارد ماه جدیدی از زندگیت یعنی 18 ماهگی شدی .واقعا که چقدر زود گذشت 18 ماه کنار هم بودن ،کنار هم ماندن ،کنار هم خوابیدن و کنار هم زندگی کردن خیلی خوشحال و راضیم که خداوند دلبری چون تو به من هدیه داد . چرا که اگر این روزها کنارم نبودی چقدر سخت میگذشت . این 18 ماه به لطف خدا خیلی رشد کردی و خیلی مطالب یاد گرفتی جوری که بعضی ها میشنوند و می بینند باعث حیرتشون میشه . امیدوارم مرحله به مرحله زندگیت موفق و سربلند باشی   چند روز پیش رفته بودیم خونه دایی مجید که نینی شونو ببینیم ولی شما انقدر شیطونی و اذیت کردی (البته کمی هم حس حسادت داری)که یکدفعه چاقو رو برداشتی و فرار کردی یک لحظه دیدم جیغ ...
20 شهريور 1391

بعد از چند روز

پسرعزیزم چند روزیه که نی نی وبلاگ مشکل داشت و نمیتونستم  خاطراتت رو ادامه بدم.بذار امروز چندتا خاطره از شیرین کاریهات برات بنویسم  چند روز پیش  رفته بودی حمام و وقتی که در اومدی طبق معمول مامانی داشتم لباسهاتو جمع میکردم که بندازم ماشین لباسشویی، و به شما گفتم به مامانی کمک کن لباسهارو ببریم شما با یه حالت خیلی شیرین گفتی : اَ اَ اَ اَ  بعد فهمیدم چون لباسها خیس شده این حرفوزدی  خیلی خوشم اومد  البته هروقت آشغال روی زمین پیدا میکنی میگی : اَ اَ اَ اَ و میاندازی داخل ظرفشویی و هروقت هم که موقع غذا خوردن لباست کثیف میشه تا عوض نکنم بقیه غذاتو نمیخوری ...  بوس برای توگل پسر این روزا خیلی شیرین ک...
15 شهريور 1391

روزمرگی های معراج

گل پسری حدود ساعت 9.30 از خواب بیدار میشه  بعد از اینکه از خواب بیدار میشه اول مامانی رو بیدار میکنه .البته من خودم بیدارم خودمو به خواب میزنم که شما رو تحت نظر بگیرم و بعد از کمی شیرین کاری و بازی و دست و رو شستن صبحانه میل میفرماید از جمله :   نیمرو یا تخم مرغ آبپز رنده شده با ساقه طلایی یا املت که خیلی دوست داری یا تلیط شیر  یا نون پنیر که چون خیلی کم میخوری زیادبهت نمیدم ساعت حدود 10.30 میوه میخوره که ترجیح میده تو این فصل خیار یا هلو باشه البته هوندونه (هندوانه) هم دوست داره و بعد کمی کارتون نگاه میکنه و سر به سر مامانی میذاره نمیذاره من آشپزی کنم البته اگر میوه نخوره چندتا پسته و بادوم رو میکوبم و بهش میدم ساعت...
15 شهريور 1391

معراج خیلی اذیت میکنه

آقا پسر مامانی به یاد داشته باش این روزهارو مینویسم که بمونه چقدر مامانی رو اذیت میکنی  بزرگترین مشکل من و شما غذا نخوردنته...  که خیلی رنجم میده به خاطر همه چیز گریه میکنی و با گریه کاراتو پیش میبری نمیدونم باید چه کار کنم خیلی به من وابسته شدی یه لحظه که از جلوی چشمات دور میشم هزار بار داد میزنیییی  : مامانینَب مامانینَب آخرش هم با بغض دنبالم میگردی وقتی که بابایی خونست خیلی اذیتش میکنی اونم طفلک بدون هیچ چون و چرایی در خدمت شماست  کافی بفهمی میخاهیم بریم جایی انقد داد میزنی در میزنی گریه میکنی که همیشه یه چیزی جا میذاریم تو خونه... خلاصه اینکه یادت باشه عزیز دلم مارو خیلی اذیت میکنی .ولی با این حال هر روز بیشتر عاش...
12 شهريور 1391

نامه ای برای تو...

همیشه به یاد داشته باشیم که گاهی نامه نوشتن برای کودکمان باعث میشود که کودک ارتباط بیشتری با ما برقرار کند . این نحوه نامه نوشتن ممکن است در سنین مختلف و برای کودکان مختلف متفاوت باشد گاهی نامه میتواند با دو کلمه شروع و تمام شود ."دوستت دارم " اما همین دو کلمه تاثیر بسزایی در روحیه کودک دلبند ما دارد . پس بیایید گاهی این کار را امتحان کنیم . موفق باشید سلام عزیز دلم !معراج مامان  ! روز به روز شیرین تر و دوست داشتنی تر ازقبل می شی و منو میبری به روزهای خوش کودکی و نوجوانی خودم  .. روزهای خوش و شیرین بازی و سرگرمی و شیطنتهای کودکانه که تمام دلخوشیمون همین بود . گل قشنگم !  این...
10 شهريور 1391

درد دل

سلام خداجونم خوبی؟ می خوام دوباره بیام خونت ولی روم نمیشه سرم پایینه چون به حرفات گوش ندادم، دختر خوبی نبودم، ولی بخدا قسم عاشقتم، خیلی دوستت دارم، حتی بیشتر از پدر و مادرم. من باورت دارم و می دونم که تو این دنیا تو بهترین کس منی فقط بعضی وقتا دزدکی چشم ازت می دزدیدم. ولی تو همیشه همراه و مراقب من بودی و هستی تو همیشه بهترینی... بهتر از پدر و مادرم... بهتر از همه... واسه همینه که همه دوستت دارن هر چقدر هم که بد باشن بازم  ته دلشون عاشق تو هستن. تو رو باور دارن و می دونن که تو چقدر خوبی، می دونن که همیشه صلاحشونو می خوای ولی ما آدما بازیگوشیم دیگه، تو ببخش مارو. ...
8 شهريور 1391

معراج برای مامانی دعا میکنه...

پسر عزیزم خیلی وقته که به وبت سرنزدم البته به دلیل کمر دردم از خیلی کارهام عقب موندم ماه رمضونی که گذشت بابایی اکثرا تنها بود الهی بمیرم امسال نتونستم زیاد ازش پذیرایی کنم . حتی عید فطر هم خمنه خودمون نبودیم ماکه خونه عزیز بودیم بابایی هم اومد اونجا البته به لطف خدا و دعای شما گل پسرم،آقاپسرم بهترم و دو روزی میشه که اومدیم خونمون . شما هم تو این چند روزه کمی مامانی رو اذیت میکردی همش دلتنگ بابایی بودی البته حق میدم چون مامانی هم دلتنگ همسر عزیز و مهربونم بودم خلاصه اینکه چون همه خریدار ناز شما هستن کمی لوس شده بودی و همین دلیل خوبی بود که به آشیانه خود برگردیم. ناگفته نماند بابایی الان 10 روزی میشه که تعطیلات تابستانی اش شروع شده و 6 روز هم ...
5 شهريور 1391
1